کد مطلب:245570 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:300

آزمایش مأمون از امام جواد
روزی مأمون به قصد شكار به خارج شهر می رفت كه عبورش به جمعیتی از كودكان در حال بازی افتاد حضرت جواد علیه السلام هم در كنار كودكان ایستاده بود. مأمون نزدیك آنان رفت، كودكان تا شوكت ظاهری مأمون را دیدند، پا به فرار گذاشتند، اما امام جواد علیه السلام از جای خود تكان نخورد.

خلیفه از او پرسید: چرا مانند سایر كودكان فرار نكردی؟ حضرت پاسخ داد: راه تنگ نبود كه با رفتن خود وسیع گردانم و نیز جرمی مرتكب نشده ام تا بترسم و گمان نمی كنم خلیفه بدون جهت به كسی آسیبی برساند. مأمون كه تا آن زمان امام علیه السلام را نمی شناخت، با تعجب پرسید: نام شما چیست؟ فرمود: محمد.

مأمون گفت: فرزند چه كسی هستی؟ فرمود: علی بن موسی الرضا.



[ صفحه 178]



مأمون بر حضرت رضا علیه السلام درود فرستاد و از شهر خارج شد. برای صید ماهیان كوچكی كه به همراه ابر بالا می رفتند، باز شكاری خود را فرستاد. آن نیز ماهیان را صید كرده و برای مأمون می آورد. مأمون ماهیان كوچك را در آستین خود قرار داد.

وی در بازگشت به همان كودكان برخورد كرد كه همه جز آن كودك قبلی فرار كردند. مأمون به آن كودك نزدیك شد و گفت: می توانی به من بگویی كه در دست من چیست؟

فرمود: خداوند متعال بر حسب مشیت و اراده خود در دریا ماهی آفریده است و گاهی بازهای پادشاهان آن ها را شكار می كند و پادشاهان می خواهند فرزند پیامبر را آزمایش كنند. آن گاه مأمون امام علیه السلام را سوار بر مركب خود كرده و به منزل برد.

اغلب مورخان نوشته اند: ازدواج امام علیه السلام با ام الفضل، دختر مأمون، پس از این آشنایی با تشویق و اصرار مأمون صورت گرفت و پس از آن، امام جواد علیه السلام را بسیار گرامی داشت. [1] .


[1] كشف الغمة، ج 3، ص 187.